کتاب پنج راز فریبنده ی افراد واقعا موفق و چند یادداشت دیگر

درباره پنج راز فریبنده‌ی افراد واقعا موفق و چند یادداشت دیگر
هیجان‌زده‌ام، ولی از طرفی، کمی هم برای بیان این سری مطالب، استرس دارم. دیگر می‌خواهم هرچه را که در دل دارم، بیرون بریزم؛ دیگر نمی‌توانم این رازها را با خودم نگه دارم. می‌خواهم پنج راز فریبنده‌ی افراد واقعا موفق را با شما در میان بگذارم. متوجه خواهید شد که چه‌چیزی واقعا به آن‌ها انگیزه می‌دهد. این مطلب چیزی نیست که در مجله‌ها بخوانید، در مستندها ببینید یا در مصاحبه‌ها بشنوید. چیزی نیست که در صفحات ویکی‌پدیا دنبالش بگردید، در روزنامه‌ها بجویید یا خبرنامه‌ی ایمیلی‌اش را دریافت کنید. انگیزه‌ی آن‌ها این نیست که آن‌قدر قدرت به‌دست بیاورند تا به نیازمندان کمک کنند، تفاوتی ایجاد کنند یا دنیا را به هم بزنند. حتی این که دیگران چه فکری در موردشان می‌کنند هم به آن‌ها انگیزه نمی‌دهد. من به شما می‌گویم که در پس نقاب سرشار از اعتمادبه‌نفسی که به چهره زده‌اند و شخصیت اَبَرقهرمانی که از خودشان نشان می‌دهند، چه‌چیزی وجود دارد. می‌بینید که در این مجموعه می‌خواهم همه‌ی ابهام‌ها را کنار بزنم. احتمالا این کار، مرا در پیش چشم آن‌ها محبوب نخواهد کرد! ولی احساس می‌کنم شما واقعا لیاقتش را دارید که یک‌بار برای همیشه از این مساله باخبر شوید. خب بیایید با انگیزه‌ی تمام‌نشدنی آن‌ها شروع کنیم؛ انگیزه‌ای برای رسیدن به اهدافی شجاعانه، حل‌کردن مشکلات جهانی، تغییردادن روند بازی و ایجاد تحولی در صنعت کاری‌شان.
بخشی از پنج راز فریبنده‌ی افراد واقعا موفق و چند یادداشت دیگر
آیا می توانید به این سوال مهم و حیاتی پاسخ دهید؟
چه چیزی باعث خوشحالی تان می شود؟ شادی واقعی را می گویم. این سوال مهمی ست؛ شاید حتی مهم ترین سوال زندگی تان. ولی آیا می دانستید که بیش تر مردم نمی توانند به درستی به آن جواب بدهند؟ « دن گیلبرت » ، استاد دانشگاه هاروارد، در کتاب خود به نام « قدم به قدم تا خوشحالی » ، این طور توضیح می دهد که بیش تر مردم فکر می کنند می دانند چه چیزی باعث خوشحالی شان می شود. ولی معمولا اشتباه می کنند.
من متوجه شده ام که سه تله ی بزرگ وجود دارند که باعث می شوند شما ناخواسته باعث ناراحتی خودتان شوید. اولین تله، ناراحتی « به تعویق انداختن شادی » تان است. بله! مثلا وقتی می گویید، « اگر…، آن وقت خوشحال خواهم بود » ، دارید خوشحالی تان را عقب می اندازید.
واقعیت این است که شادی چیزی نیست که در آینده به آن دست پیدا کنید. شما یا الان خوشحال هستید یا نیستید. « بعدا » ای در کار نیست. زندگی کردن و امیدبستن به « آینده ای شاد » باعث ناراحتی مداوم شما در زمان حال خواهد شد. زمان حال تنها زمانی ست که در اختیار دارید و می توانید شاد باشید. اگر الان نتوانید شاد باشید، قطعا در آینده هم نخواهید توانست.
دومین تله ی ناراحتی این است که ما بیش تر عمرمان را صرف شاد کردن دیگران می کنیم؛ مساله ای که می تواند باعث ناراحتی خودمان شود. خیلی اوقات ما زندگی ای را سپری می کنیم که حتی خودمان نخواسته ایم و انتخابش نکرده ایم. شاید ما مسیری را برای کسب شادی و خوشحالی طی کنیم که از طرف والدین، فرهنگ جامعه یا الگو های تبلیغاتی برنامه ریزی شده اند. شما بر اساس چه الگو و مفهوم موفقیتی زندگی می کنید؟
سومین تله ی ناراحتی، « تضاد » است. شادی در خیلی از مواقع فقط یک توهم است؛ این خودتان هستید که تعیین می کنید خوشحال اید یا نه؛ و شما هم معمولا با مقایسه کردن شرایط با موقعیت های دیگر، زندگی تان را قضاوت می کنید. معمولا به این کار، مقایسه ی خود با دیگران می گویند که مساله ی خیلی خطرناکی ست. چون همیشه شرایطی وجود خواهد داشت که باعث ناراحتی شما بشود.
نکته ی نهایی این است: شادی از مسائل بیرونی سرچشمه نمی گیرد. باید آن را درون خود بجویید. شادی یک حالت ذهنی ست و شما همیشه می توانید انتخابش کنید.