کتاب هری پاتر و محفل ققنوس-جلد سوم

118 نفر در حال مشاهده محصول هستند

ناموجود

ناموجود

قیمت محصول:​

۱۲۰,۰۰۰ تومان

ارسال رایگان برای سفارش های بالای 900 هزار تومان

چنان چه جمع صورت حساب شما بالای 900 هزار تومان شود هزینه پست برای شما به صورت رایگان محاسبه خواهد شد.

پرداخت درب منزل

بعد از دریافت سفارش

تضمین قیمت محصولات

کمترین قیمت در سطح اینترنت

امکان مرجوع کردن سفارش

در صورت عدم رضایت

تضمین کیفیت و اصالت

فروش مستقیم از شرکت

ارسال سریع سفارشات

با پست پیشتاز

درباره کتاب هری پاتر و محفل ققنوس
کتاب «هری پاتر و محفل ققنوس» Harry Potter and the Order of the Phoenix نوشته‌ی «جی.کی رولینگ» در 21 ژوئیه سال 2003 منتشر شد. این کتاب از سری مجموعه‌ داستان‌های افسانه‌ای «هری پاتر» Harry Potter است که به دلیل حجم بالای اثر، نسخه‌ی فارسی آن در سه جلد به چاپ رسیده است. جلد سوم آن که در اینجا به نقد و بررسی آن می‌پردازیم شامل فصل بیست‌وهفت تا سی‌وهشت است که عبارت‌اند از:
سانتور و خبرچین
بدترین خاطره‌ی اسنیپ
مشاوره‌ی شغلی
گراوپ
آزمون سمج
آن سوی آتش
جنگ‌وگریز
سازمان اسرار
پشت پرده
تنها کسی که از او می‌ترسید
پیشگویی بربادرفته
آغاز دومین نبرد
داستان کتاب «هری پاتر و محفل ققنوس» پس از بازگشت «لرد ولدمورت» Lord Voldemort رقم می‌خورد. او در این داستان به‌صورت مخفیانه حضور دارد و برای دستیابی به پیشگویی کامل درباره‌ی خودش و هری پاتر، در ذهن هری پاتر توهمی ایجاد می‌کند. هری به تأثیر از این توهم همراه دوستانش به سازمان اسرار می‌رود و در آنجا با مرگ خواران روبه‌رو می‌شود. موازی با تلاش‌های «لرد ولدمورت» گروهی از جادوگران با حضور «آلبوس دامبلدور» Albus Dumbledore، مدیر مدرسه‌ی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز برای شکست «ولدمورت» گروهی به نام محفل ققنوس تشکیل می‌دهند.
در بخشی از کتاب هری پاتر و محفل ققنوس می‌خوانیم
پاهای هری بار دیگر به زمین سخت برخورد کرد. زانوهایش کمی خم شد و سر طلایی مجسمه با صدای دنگ پرطنینی به زمین افتاد. به اطرافش نگاه کرد و دریافت که در دفتر دامبلدور فرود آمده است.
در غیبت مدیر مدرسه، همه‌چیز خودبه‌خود تعمیر شده بود. ابزارهای ظریف نقره‌ای بار دیگر بر روی میزهای پایه بلندشان قرار داشتند و به‌آرامی غژغژ و فرفر می‌کردند. گاه نیز دود ابر مانندی از آن‌ها خارج می‌شد. تابلوهای مدیران و مدیره‌های هاگوارتز در قاب‌هایشان چرت می‌زدند و سرهایشان یا به پشتی صندلی راحتی‌شان تکیه داشت يا به دیواره‌ی قاب. هری از پنجره بیرون را نگاه کرد. خط سبز بسیار روشنی در پهنه‌ی افق گسترده شده بود. سحر نزدیک بود.
تنها صدایی که سکوت و آرامش آنجا را برهم می‌زد صدای خروپف گاه و بی گاه تابلوهای تک‌چهره‌ی به خواب ‌رفته بود و هری تحمّل شنیدن آن را نداشت. اگر قرار بود محیط پیرامونش احساسات درونی او را منعکس کند تمام تابلوها باید از درد و رنج فریاد می‌کشیدند. شروع به قدم زدن در آن دفتر زیبا و خاموش کرد. تندتند نفس می‌کشید و تلاش می‌کرد به چیزی فکر نکند. اما او باید فکر می‌کرد… چاره‌ی دیگری نداشت…
هری باعث مرگ سیریوس شده بود. تقصیر او بود. اگر هری آن قدر احمق نبود و فریب ولدمورت را نمی‌خورد؛ اگر باور نداشت که آنچه در خواب دیده، واقعی است؛ اگر چنان که هرمیون گفته بود این تصور را به ذهنش راه می‌داد که ولدمورت روی علاقه‌ی هری به قهرمان‌بازی حساب می‌کند…
غیرقابل تحمل بود… نمی‌توانست به آن فکر کند، تاب تحمل آن را نداشت… فضای خالی وحشتناکی در درونش ایجاد شده بود که نمی‌خواست آن را حس کند یا به بررسی آن بپردازد؛ فضای تاریکی که جای سیریوس بود و سیریوس در آن ناپدید شده بود.
نمی‌خواست با وجود آن فضای بزرگ و خاموش تنها بماند تاب تحمّل آن را نداشت…
تصویر تک چهره‌ای در پشت سرش خروپف بلندی کرد و صدای بی‌روح فینیاس را شنید که گفت: به به، هری پاتر…
فینیاس نایجلوس خمیازه‌ای طولانی کشید و دست‌هایش را کش داد. آنگاه با چشم‌های ریز و تیزبینش هری را ورانداز کرد و گفت: چی شده که صبح به این زودی اومدی این جا؟ قراره در این دفتر یه روی همه بسته باشه جز مدیر بر حق مدرسه. نکنه دامبلدور تو رو فرستاده این جا؟ اوه امیدوارم نخوای…
او خمیازه‌ی لرزان دیگری کشید و ادامه داد: یه پیغام دیگه برای نوه‌ی نوه‌ی بی‌ارزشم ببرم.

نویسنده

مترجم

سایز

جنس جلد

سال انتشار

انتشارات

0 دیدگاه
0
0
0
0
0

نقد و بررسی‌ها

حذف فیلترها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب هری پاتر و محفل ققنوس-جلد سوم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما باید وارد سیستم شوید تا بتوانید عکس ها را به بررسی خود اضافه کنید.

Suggested products

محصولات پیشنهادی