ناموجود
دسته: ادبیات, داستان ایرانی, عمومی, کتاب, محصولات
دو داستان این کتاب بانامهای «ماتیلد» و «یان» هستند که برگرفته از شخصیتهای هر داستان هستند.
172
نفر در حال مشاهده محصول هستند
- تضمین اصالت و کیفیت کالا
- ارسال با پست پیشتاز
- تضمین کمترین قیمت
- پشتیبانی ۲۴ ساعته
ناموجود
ناموجود
قیمت محصول:
۳۵,۰۰۰ تومان
ارسال رایگان برای سفارش های بالای 900 هزار تومان
چنان چه جمع صورت حساب شما بالای 900 هزار تومان شود هزینه پست برای شما به صورت رایگان محاسبه خواهد شد.
پرداخت درب منزل
بعد از دریافت سفارش
تضمین قیمت محصولات
کمترین قیمت در سطح اینترنت
امکان مرجوع کردن سفارش
در صورت عدم رضایت
تضمین کیفیت و اصالت
فروش مستقیم از شرکت
ارسال سریع سفارشات
با پست پیشتاز
درباره کتاب زندگی بهتر
کتاب «زندگی بهتر» نوشتهی «آنا گاوالدا»، نویسندهی فرانسوی شامل دو داستان بلند است که با نثری متفاوت از سایر داستانهای این نویسنده در سال 2014 منتشر شد. این نویسنده در این دو داستان بلند مانند سایر آثارش خلأهای عاطفی انسان مدرن را به تصویر کشیده و لایههای عمیقتر انسانی را نشان داده است. دو داستان این کتاب بانامهای «ماتیلد» و «یان» هستند که برگرفته از شخصیتهای هر داستان هستند. این نویسنده این داستانها را از زبان این شخصیتها بیان کرده و امکان دیدن دنیا از دریچهی چشم یک جوان را به خواننده داده است.
«ماتیلد» شخصیت اصلی داستان اول این کتاب است، او دختری بیستوچهارساله است که در یکی از محلههای خوب پاریس همراه با دو دختر دیگر زندگی میکند. «یان» شخصیت اصلی داستان دیگر کتاب است که پس از فارغالتحصیلی به فروشندگی کالاهای دیجیتالی مشغول شده است. «ماتیلد» و «یان» تصویری از زندگی جوانان امروزی هستند، آنها بهطور موازی براساس اتفاقهای سادهای تصمیم به تغییر زندگیشان میگیرند و نگاه و رویکردشان نسبت به زندگی را تغییر میدهند. این دو جوان باوجود امکانات و رفاه متوسط دربارهی احساس خوشبختی و رضایت واقعی دچار تردید شدهاند و در پی یافتن معنی و مفهوم با اصالت آن هستند.
در بخشی از کتاب زندگی بهتر میخوانیم
دور سالن گشتم و تمام صندلیها، مبلها، روی زانوی مشتریها، زیر میزها و جالباسیها را با دقت نگاه کردم. آدمها را هل دادم. معذرتخواهی کردم. اشکهایم را پاک کردم و به دستشویی رفتم. زنانه، مردانه، ورودممنوع، به آشپزخانه رفتم. سؤال پرسیدم، کسانی را که میخواستند جلویم را بگیرند کنار زدم، التماس کردم، قول دادم، عشوهگری کردم، قسم خوردم، خندیدم، شوخی کردم، با جزئیات تعریف کردم، با دقت زیر نظر گرفتم، خیره شدم، مراقب در ورودی بودم و بالاخره بیرون آمدم: نه کیفی آنجا بود و نه هیچ مظنونی.
به من دروغ میگفتند. يا شاید من دیوانه شده بودم.
امکانش بود، فکر میکنم پیشازاین هم همینطور بود. دیگر فکر نمیکردم. همهچیز را ماشینوار مرور میکردم: در مسیر رسیدن به دوچرخهام گمش کرده بودم؟ بند کیفم برای اینکه مرا جلو رئیسهایم (دخترها) تنبیه کند و به تمسخر بگیرد، کندهشده بود. و تمام سطل آشغالهای محله را گشتم. یک جیببر حرفهای بالای خیابان شانزه لیزه کیفم را زده بود؟ دیگر خانهنشین شده بودم؟ از این به بعد باید در خانه میماندم و استراحت میکردم؟
درحالیکه از دلگرمیهای مأیوسکنندهای که مناسب این شرایط است، ازهمپاشیده بودم از کافه خارج شدم.
خانم کوچولوی عزیزم واقعاً متأسفم، بااینحال یک شماره تلفن برایمان بگذارید و بههرحال تمام سطل آشغالها را بگردید. میدانید که فقط دنبال پول هستند، باقی را بلافاصله دور میاندازند. قبل از اینکه اطلاعیه بدهید کمی صبر کنید. ولی بههرحال ارزش مدارکتان این روزها کم نیست. بههرحال به شما بگویم، با این رومانیاییهایی که از دو سال پیش در شانزه لیزه ول میچرخند، از هیچچیز نباید تعجب کرد.
بروید… شانس یارتان باشد.
بیرون، زدم زیر گریه.
برای خودم، برای حماقتم، برای این ساکهای مزخرفی که از آنها مراقبت میکردم. تمام چیزهایی که احتیاجی به آنها نداشتم بود و قفلی که باید عوض میکردم و دخترها که راه دور بودند و اصلاً این نوع بیدقتی را درک نمیکردند… و کارتبانکیام و کیف پولم که آ ن قدر دوستش داشتم و پولم و پولشان! بله، پول آنها! کثافت! ده هزار یورو! ده هزار یورویی که فردا صبح باید به یک عوضی دیگر میدادم! چه طور میشود اینقدر احمق بود؟ و این به خاطر جلفبازی پای تلفن با ماریون بود. به من به چشم یک آدم مهم نگاه کرده بودند، ولی بهمحض اینکه یک کار مهم را به من سپردند، دیگر هیچچیز نبودم.
نویسنده | |
---|---|
مترجم | |
سایز | |
جنس جلد | |
نوبت چاپ | |
سال انتشار | |
انتشارات |
امتیاز 0 از 5
0 دیدگاه
امتیاز 5 از 5
0
امتیاز 4 از 5
0
امتیاز 3 از 5
0
امتیاز 2 از 5
0
امتیاز 1 از 5
0
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب زندگی بهتر-مجموعه دو داستان” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
حذف فیلترهاهنوز بررسیای ثبت نشده است.