دور دنیا در هشتاد روز

ژول ورن، نویسنده فرانسوی که رمان های ماجراجویانه اش نام او را سر زبان ها انداخت، در سال 1863 پنج هفته در بالن را تحویل ناشر داد. این رمان با چنان موفقیتی رو به رو شد که نویسنده و ناشر تصمیم گرفتند به اتفاق هم مجموعه ای با عنوان « سفرهای شگفت انگیز» و با صحافی متفاوت منتشر کنند؛ کتاب هایی نفیس، در قطع رقعی، با گراورهایی سیاه و سفید اثر نقاشان مختلف. از دل این تصمیم 62 رمان و 18 مجموعه داستان متولد شد.
داستان های ژول ورن چه به لحاظ قصه گویی و چه به لحاظ محتوایی به گونه ای است که از بچه ی نُه ساله تا آدم نود ساله با آن ارتباط برقرار می کند و از خواندنش لذت می برد. شاید از این روست که هم شاهکارهای سینمای جهان با اقتباس از آثار ژول ورن ساخته شده، هم کارتون هایی برای کودکان و نوجوانان.
گزیده ای از کتاب:
فیلئاس فوگ اول از همه به اتاقش رفت، سپس صدا زد: «پاسپارتو»، پاسپارتو جواب نداد. کسی نبایست او را صدا می زد. هنوز وقتش نشده بود. آقای فوگ بدون اینکه صدایش را بالا ببرد دوباره صدا زد:«پاسپارتو»، پاسپارتو ظاهر شد. آقای فوگ گفت: «دومین بار است که صدایتان می زنم.» پاسپارتو، ساعت به دست جواب داد:«اما نیمه شب نشده.»، فیلئاس فوگ گفت: «می دانم. سرزنشتان نمی کنم. ده دقیقه دیگر برای رفتن به دووِر و کاله حرکت می کنیم.»
نوعی اخم بر چهره ی گرد مرد فرانسوی نقش بست. بی شک اشتباه شنیده بود. پرسید: «آقا به سفر می روند؟» فیلئاس فوگ جواب داد:«بله ما به سفر دور دنیا می رویم.»
پاسپارتو با چشمان از کاسه در آمده، ابروان و پلک های بالا رفته، بازوان آویزان و بدن وا رفته تمام نشانه های نهایت تعجب تا حد بهت و حیرت را از خود بروز داد. زیر لب گفت: «دور دنیا!» فیلئاس جواب داد: «در هشتاد روز. پس یک لحظه را هم نباید هدر بدهیم.»