کتاب کت ومن

توضیحات
کتاب کت و من اثری است از سارا جی ماس به ترجمه آیدا کشوری و چاپ انتشارات باژ. این کتاب دربردارنده داستانی فانتزی و پر هیجان درباره دختری به نام سلینا است که مبارزه و از میدان به در کردن رقیب های مختلف کاری است که به او و خواهرش فرصت زندگی کردن می دهد. دخترها از مادری معتاد و بی مسئولیت زاده شده اند؛ اتفاقی ناخوشایند دو خواهر را از یکدیگر جدا می کند و سلینا را از شهری جهنمی که برایش خانه است دور می کند تا بعد از دو سال در شکل و آرایشی متفاوت، چنان زنی اسرارآمیز و ثروتمند بازگردد.

شهر برای تصرف آماده است، گروهی غارتگر گرد هم آمده اند، مجرمی باهوش در شهر پرسه می زند و مصیبتی به نام کت و من، بت وینگ را تهدید می کند.
سلینا کایل و خواهر کوچکترش مگی در محله های فقیرنشین شهر گاتهام زندگی می کنند. مادر آنها عمدتا بخشی از زندگی آنها غائب بوده است و چند باری که در داستان به او بر میخوریم معمولا مست است یا در حال مصرف مواد مخدر. و اغلب با یک دوست پسر کم سن و سال می پرد. مگی از “فیبروز کیستیک” رنج می برد ، یک اختلال ژنتیکی لاعلاج که به آرامی او را می کشد. سلینا به عنوان عضوی از گروهی خیابانی معروف به پلنگ ها ، در حلقه شورش های زیرزمینی می جنگد تا پول لازم برای پرداخت هزینه های آزمایش های پزشکی ، داروها ، غذا و پول اجاره را برای ادامه زندگی خانواده را بدست آورد. حداقل تا شبی که مادر آنها دستگیر می شود و زنی از خدمات اجتماعی به همراه دو افسر پلیس می آید تا دختران را تحت بازداشت قرار دهد و آنها را در شرایط ویژه نگهداری کند.

خانه های نگهدارنده معمولا خانه های گروهی شلوغ و مملو از اشکالات هستند و نمی توانند مراقبت های لازم برای مگ را برای زنده ماندن و داشتن فیبروز کیستیک در اختیار مگی قرار دهند. مراقبت های مورد نیاز وی گران است و بعید به نظر می رسد حتی اگر خوش شانس باشد هم باشد بتواند در خانه ای متناسب با شرایط وی زندگی کند. دختران هر دو می دانند که این اساسا برای مگی حکم اعدام است ، اما برای فرار از آن چه می توانند بکنند؟

گزیده ای از کتاب
لوک در تختش نشسته و آماده ی یک شب بی خوابی دیگر بود، چنان به گوشی اش زل زده بود که انگار هر لحظه ممکن است گازش بگیرد.

بروس: اونجا همه چی مرتبه؟

حتما سر خط اخبار را دیده بود. شاید بروس در ماموریتی بحرانی باشد اما اصلا امکان نداشت حواسش به شهرش نباشد. به شهرشان.

لوک گوشی را به سمت خودش کشید، شارژر را جدا کرد و در پاسخ تایپ کرد، چیز نگران کننده ای نیست.

به راحتی فراموش کرد اشاره کند که امشب به دو رد زخم پنجه روی در مغازه ی جواهر فروشی ای خیره شده بود که پول نقد و جواهرات از آن دزدیده بودند. تمام مغازه را بار زده بودند، جز اشیای کم ارزش تر. کسی که با چشم ارزش کالا را حدس می زد.

یا با لنزهایی بیش از حد بزرگ.