کتاب ما دربرابر شما

181 نفر در حال مشاهده محصول هستند

ناموجود

ناموجود

قیمت محصول:​

۴۹,۵۰۰ تومان

ارسال رایگان برای سفارش های بالای 900 هزار تومان

چنان چه جمع صورت حساب شما بالای 900 هزار تومان شود هزینه پست برای شما به صورت رایگان محاسبه خواهد شد.

پرداخت درب منزل

بعد از دریافت سفارش

تضمین قیمت محصولات

کمترین قیمت در سطح اینترنت

امکان مرجوع کردن سفارش

در صورت عدم رضایت

تضمین کیفیت و اصالت

فروش مستقیم از شرکت

ارسال سریع سفارشات

با پست پیشتاز

ما جامعه‌ای کوچکیم در دل جنگل. همه می‌گویند هیچ جاده‌ای به اینجا نمی‌رسد، همه راه‌ها فقط از کنار این شهر می‌گذرد. اقتصاد تا می‌آید نفس عمیقی بکشد به سرفه می‌افتد. کارخانه هر سال فقط تعدادی از نیروهایش را تعدیل می‌کند، درست مثل بچه‌ای که فکر می‌کند اگر به دوروبر کیک ناخنکی بزند از آن چیزی کم نخواهد شد. نقشه‌های جدید و قدیم شهر را که روی هم بگذاری، می‌بینی که بازار و این نوار باریکی که نامش «مرکز خرید» است خودشان را، درست عین گوشتی که انداخته باشی توی ماهیتابه داغ، به هم کشیده‌اند. فقط یک سالن ورزش و زمین یخ آن برایمان مانده و بس. اما، از سوی دیگر، جمله‌ای در این شهر سر زبان همه است: «مگه آدمیزاد از زندگیش چه کوفت دیگه‌ای می‌خواد؟»

بدترین چیزی که ما درباره شما می دانیم این است که به شما وابسته ایم. که کارهای شما روی زندگی ما تاثیر می گذارد؛ نه فقط کارهای کسانی که ما انتخابشان می کنیم، نه فقط کارهای آن ها که دوستشان می داریم، بلکه حتی کارهای شما آدم های بی شعور. همین شماها که هیچ صفی را رعایت نمی کنید، همین شماهایی که نمی توانید درست رانندگی کنید، همین شماهایی که از سریال های مزخرف تلویزیون خوشتان می آید و توی رستوران بلندبلند حرف می زنید و بچه هایمان توی مدرسه از بچه هایتان اسهال و استفراغ می گیرند. همین شماها که کج پارک می کنید و مشاغل ما را قاپ می زنید و به حزب ها و آدم های ناجور رای می دهید. شماها بر لحظه لحظه زندگی ما تاثیر دارید.
خداوندا! به همین دلیل است که از شما بیزاریم!
در « پوست خرس » پیرمردها ساکت و به ردیف نشسته اند. گویا هفتاد ساله اند اما مطمئناً دست کم دو برابر این سن دارند. پنج نفرند اما دست کم هشت نظر مختلف دارند. معروف اند به « پنج عمو » ، چون همیشه کنار هم یک گوشه می ایستند و دروغ می بافند و سر هر تمرین تیم هاکی بیورن استاد بگومگو راه می اندازند. بعد هم می روند « پوست خرس » و روز از نو و روزی از نو. و بعد نوبتی کاری می کنند تا دیگری احساس کند عقلش را از دست داده و آلزایمر گرفته: گاهی شبانه پلاک خانه هم را عوض می کنند یا دسته کلید هم را قایم می کنند تا طرف سرگردان شود. یک بار چهار تایی ماشین نفر پنجم را بکسل کردند و بردند و به جایش یک ماشین کرایه ای درست عین همان را پارک کردند فقط به این خاطر که طرف فردا صبح نتواند ماشینش را از خانه درآورد واز ترس اینکه سرانجام وقت خانه سالمندان رسیده زهره اش آب شود. برای خرید بلیت مسابقات اسکناس های روپولی می پردازند. و یک بار هم چند سال پیش، در یکی از مزخرف ترین فصل های تیم، وانمود کردند در مسابقات المپیک ۱۹۸۰ هستند. هر بار که چشمشان به مدیرعامل تیم هاکی بیورن استاد، پیتر اندرشون، می افتاد با او بنای آلمانی حرف زدن می گذاشتند و او را هانس رامپف ( ۵) صدا می کردند. این موضوع مدیرعاملِ همیشه آرام را دیوانه می کرد و پنج عمو را حتی خوشحال تر از وقتی که از مرگ نجات یافته باشند. مردم شهر می گویند آن ها، هر پنج تایشان، همین حالا هم عقلشان را از دست داده اند، اما چه کسی می تواند اثباتش کند؟!

نویسنده

مترجم

سایز

جنس جلد

نوبت چاپ

سال انتشار

انتشارات

0 دیدگاه
0
0
0
0
0

نقد و بررسی‌ها

حذف فیلترها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب ما دربرابر شما”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما باید وارد سیستم شوید تا بتوانید عکس ها را به بررسی خود اضافه کنید.

Suggested products

محصولات پیشنهادی