کتاب خانه کوچک(رمان های کلاسیک15)

توضیحات
کتاب خانه کوچک اثری است از لورا اینگالز وایلدر به ترجمه مهرداد مهدویان و چاپ انتشارات قدیانی. داستان کتاب پیش رو که حول خانواده ای سفید پوست روایت می شود، ماجرای سرزمین سرخ پوستان را از هنگام ورود اولین سفید پوست ها یعنی مری، لورا، کری و پدر و مادرشان برای فرار از شلوغی محل زندگیشان تا هنگامی که این سرزمین توسط سفید پوست ها اشغال می شود و ساکنان اصلی اش آن را از دست می دهند، روایت می کند. در این میان تصویری از زندگی مردم این منطقه و چگونگی گذران روزگارشان در قالب رمانی خانوادگی و اجتماعی به نمایش گذاشته می شود.

گزیده ای از کتاب
آنها جشنی برپا کردند. مادر پیش بندش را در آورد و موهای صاف و قهوه ای اش را خوب شانه زد. سنجاق طلایش را هم به یقه اش زد. مری گردن بند مهره ای کری را دور گردنش بست. پدر و لورا هم بالش مری را کف صندلی گذاشتند و بالش لورا را هم به پشتی صندلی تکیه دادند. پدر روی بالش ها لحافی را که از رختخواب دخترها برداشته بود، پهن کرد. سپس مادر را روی صندلی نشاند و کری کوچولو را توی بغلش گذاشت.

مادر در صندلی، راحت فرورفت. خون در گونه های لاغرش به جریان افتاد. چشم هایش پر از اشک شد و درخشید و لبخند زیبایی زد. او در حالی که به آرامی در صندلی تاب می خورد گفت: «وای چارلز! مدت ها بود این قدر احساس راحتی نکرده بودم.»