کتاب باغ مخفی(رمان های کلاسیک1)

توضیحات
اثری است از فرانسس هاجسن برنت به ترجمه مهرداد مهدویان و چاپ انتشارات قدیانی. این رمان داستان دختری بدخلق و تنها را روایت می کند که تنها با خدمتکاران خانه و دایه اش آشنایی دارد و از همه آدم های دیگر پنهان مانده، مادر مری هیچ علاقه ای به دیدن او ندارد و نوع تربیت دخترک باعث شده تا او به موجودی عبوس و دوست نداشتنی مبدل شود. همه چیز به همین منوال پیش می رود تا اینکه همه اهالی خانه در اثر یک بیماری از بین می روند و تنها کسی که زنده می ماند مری است. او برای ادامه زندگی نزد شوهر عمه اش می رود و این زمینه ای برای ورود او به باغ مخفی می گردد، حادثه ای که اتفاقات و ماجراهایی زیبا و جذاب را به دنبال می آورد.

گزیده ای از کتاب
مری دلش می خواست بتواند مثل دیکون صحبت کند. حرف زدنش خیلی سریع و راحت بود. مثل این بود که از مری خوشش آمده بود و اصلا از این نمی ترسید که ممکن است مری از او خوشش نیامده باشد، اگرچه او پسری معمولی از بیشه زار بود با لباس هایی ژنده و صورتی مسخره و موهای سرخ نامرتب. وقتی مری به او نزدیک تر شد متوجه شد که بوی تازه ی سبزه و برگ و بوته ی خار می دهد. انگار او هم از جنس آنهاست. مری این بو را خیلی دوست داشت و وقتی که به صورت مسخره ی او با گونه های قرمز و چشم های آبی نگاه کرد، خجالتی بودن خودش را فراموش کرد و گفت: «بیا روی این تنه درخت بنشینیم و آنها را نگاه کنیم.»