کتاب اولین تماس تلفنی از بهشت

درباره ی کتاب:
یک روز صبح، در شهر کوچک کلدواتر میشیگان زنگ های تلفن به صدا در می آید. صداهای پشت خط ادعا می کنند دارند از بهشت تماس می گیرند. آیا این بزرگترین معجزه ای بود که تا آن زمان اتفاق اقتاده یا یک شوخی ظالمانه هست؟ وقتی خبر این تلفن های عجیب همه جا پخش شد، مردم دسته دسته از بیرون به آنجا می آیند تا شاید بتوانند در این معجزه سهیم شوند. در همان زمان، خلبان بدنامی به نام سالی هاردینگ از زندان آزاد شده و به کلدواتر باز می گردد…
میچ آلبوم، فیلم نامه نویس، نمایشنامه نویس و داستان نویس، نویسنده ی پنج رمان پرفروش نیویورک تایمز است که از کتاب های وی که به 42 زبان دنیا ترجمه شده اند بیش از 34 هزار نسخه به فروش رفته است. این نویسنده 7 مرکز خیریه از جمله یک کلینیک پزشکی شبانه روزی برای کودکان بی خانمان آمریکا بنیان گذاشته است. همچنین یک مرکز نگهداری از کودکان بی سرپرست را در پورتوپرنس هائیتی اداره می کند.
گزیده ای از متن:
« تس… دیگه گریه نکن عزیزم »، « تو مادرم نیستی»، « من اینجا صحیح و سالم هستم.»، مادرش همیشه وقتی در سفر بود یا حتی وقتی نیم ساعتی بیرون می رفت تا به خویشاوندانش سر بزند، موقع تماس تلفنی این جمله را می گفت. من اینجا صحیح و سالم هستم. « این امکان نداره »،« همه چیز ممکنه. من پیش خدا هستم. می خوام برات از…» «چی؟ مامان؟ چی؟ » « از بهشت بگم. » ارتباط قطع شده بود. تس طوری به گوشی تلفن خیره شده بود که انگار یک تکه استخوان انسان را در دست گرفته است. این کاملا غیر منطقی بود. او این را می دانست اما فکر می کرد که صدای یک مادر به هیچ کس دیگری شباهت ندارد. ما تمام زیر و بم و افت و خیز آن را می شناسیم. شکی نداشت که او خودش بود…