رمان کلاین و واگنر – سیدارتا. گشت و گذار

نوشته ی پشت جلد:
به اطراف خود نگاه کرد، گویی نخستین بار بود که جهان را می دید. جهان زیبا بود. جهان رنگارنگ بود، جهان شگفت انگیز بود و رازناک! این جا نیلی، آن جا زرد، این جا سبز، آسمان جاری، رود جاری، بیشه زار سربرکشیده، کوهستان سربرکشیده، همه زیبا، همه رازناک، جادویی. و در آن میان او، سیدارتای بیدار، در راه رسیدن به خود. این همه، زردها و نیلی ها، رودخانه و بیشه زار، برای نخستین بار از راه نگاه به درون سیدارتا جاری می شد. این همه دیگر گوناگونی بی معنی و تصادفی جهان پدیده ها نبود که در چشم برهمن ژرف اندیش و جویای وحدت خوار می نمود.