بی زمستان (سفرنامه و عکس های تاجیکستان،آذربایجان و گرجستان)

-آنچه در نهایت می‌شویم به کتاب هایی بستگی دارد که پس از تمام شدن کار استادان، تازه آن‌ها را شروع می‌کنیم. بزرگترین دانشگاه هر فرد مجموعه کتاب‌های اوست.
توماس کارلایل، نویسنده و ژورنالیست قرن نوزدهم

111 نفر در حال مشاهده محصول هستند

1 عدد در انبار

1 عدد در انبار

قیمت محصول:​

۱۱۲,۵۰۰ تومان

ارسال رایگان برای سفارش های بالای 900 هزار تومان

چنان چه جمع صورت حساب شما بالای 900 هزار تومان شود هزینه پست برای شما به صورت رایگان محاسبه خواهد شد.

پرداخت درب منزل

بعد از دریافت سفارش

تضمین قیمت محصولات

کمترین قیمت در سطح اینترنت

امکان مرجوع کردن سفارش

در صورت عدم رضایت

تضمین کیفیت و اصالت

فروش مستقیم از شرکت

ارسال سریع سفارشات

با پست پیشتاز

از متن مقدمه:
تصور خیلی ها از سفر، رفتن به جایی بسیار دور است، در حالی که گاهی وقت ها همین نزدیکی ها هم اتفاق های خوبی می افتد. وقتی خود «سفر» در ذهن اصالت پیدا کند حتی یک جا به جایی یک روزه هم می تواند حال آدم را بهتر کند. از این رو علاقه مندان سفرهای فرا مرزی گاهی می توانند در همین دور و اطراف هم تجربه های هیجان انگیزی را از سر بگذرانند؛ در سرزمین هایی که از نظر جغرافیایی فاصله چندانی با ما ندارند، گرفتن ویزایشان چندان سخت نیست و هزینه های کمتری به مسافرها تحمیل می کنند. کتاب پیش رو قرار بود تجربه به چهار کشور نزدیک در چهار فصل مختلف سال باشد. تاجیکستان را در نوروز و بهار تجربه کردم، آذربایجان را در تابستان و گرجستان را در پاییز. با خودم قرار داشتم در زمستان به یک کشور سردسیر در همین اطراف بروم تا تجربه ای چهارگانه را که نخ تسبیحشان فصل هاست در قالب یک کتاب منتشر کنم اما روزهای زمستان یک به یک گذشتند و گرفتاری های متعدد و مشغله های کاری سفر را عقب انداخت. مهمترین خطراین بود که اگر زمستان تمام می شد کتابی که بخش عمده ی آن نوشته شده بود باید دست کم تا یک سال دیگر منتظر می ماند. درست در همان روزهایی که نگران این مسئله بودم، دوستم لیلی رشیدی مرا به نمایشی دعوت کرد که در آن بازی داشت. یک عصر سرد زمستانی به تماشای تئاترش رفتم. قصه ی نمایش مربوط به رابطه ی یک خانم مدیر دبستان بود که شوهرش را به عنوان یک نقاش به مدرسه می آورد تا دیوارهای مدرسه را نقاشی کند. اختلاف های این دو دستمایه ی اصلی این نمایش بود و همه چیز به تابستان و تعطیلات آن حواله داده می شد. تابستانی که در نمایش هیچ وقت به آن نمی رسیدیم. اسم نمایش «بی تابستان» بود، درست وقت برگشت، زمانی که پشت چراغ قرمز برف پاک کن را زدم تا دانه های باران را از روی شیشه ی ماشین پاک کنم با خود گفتم چرا کتاب من «بی زمستان» نباشد؟

سایز

سال انتشار

انتشارات

جنس جلد

نویسنده

0 دیدگاه
0
0
0
0
0

نقد و بررسی‌ها

حذف فیلترها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “بی زمستان (سفرنامه و عکس های تاجیکستان،آذربایجان و گرجستان)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما باید وارد سیستم شوید تا بتوانید عکس ها را به بررسی خود اضافه کنید.

Suggested products

محصولات پیشنهادی