کتاب دقیقا چه بگویید تا حرف تان را گوش کنند؟

معرفی کتاب دقیقا چه بگویید
کتاب دقیقا چه بگویید اثر فیل ام. جونز راهنمایی‌ست کاربردی با مثال‌ها و کلمات کلیدی موثر برای کسانی که می‌خواهند بر روی اطرافیان خود تاثیرگذار بوده و نفوذ بیشتری داشته باشند.
فیل ام. جونز (Phil M Jones) در کتاب دقیقا چه بگویید (Exactly What to Say) به بررسی استفاده بعضی از کلمات پرداخته و با اضافه کردن کلماتی جدید و مثال‌هایی دقیق به شما نشان دهد چگونه آن‌ها را در مکالمات‌تان استفاده کنید.
اگر به کسب‌و‌کارهایی که در آن افراد محصولات و منابع یکسانی دارند دقت کنید می‌بینید که بعضی از فروشندگان تلاش می‌کنند مشتری پیدا کنند اما بقیه همواره به موفقیت می‌رسند. برخلاف تفاوت در رفتار و تلاش‌شان، متوجه خواهید شد که این آدم‌های موفق در یک چیز مشترک هستند: آن‌ها دقیقا می‌دانند چه بگویند، چگونه بگویند و چگونه از کلمات استفاده کنند.
کلمات آورده شده در این کتاب تست شده و ثابت شده‌اند و در هنگامی‌ که به درستی استفاده شوند، نتیجه‌بخش خواهند بود. هر چه شما در فصل‌های مختلف کتاب پیش روید، دید قدرتمندی درباره‌ی اینکه چه چیزی به آدم‌ها انگیزه می‌دهد، پیدا کرده و یاد می‌گیرید چگونه تغییرات ساده‌ای که به طور لحظه‌ای می‌توان اعمال کرد، زندگی‌تان را بسیار ساده‌تر می‌کند. به وسیله این کتاب می‌توانید موفقیت تجاری‌تان را افزایش دهید، هر قانون شرح داده شده به راحتی، قابل انتقال به هر صنعت و هر حیطه‌ای از زندگی است، تا به شما کمک کند که متقاعد کننده‌تر، نافذتر و اثربخش‌تر باشید.
به توصیه نویسنده هنگام خواندن کتاب یک دفتر و قلم همراه خود داشته و وقتی در هر بخش پیش می‌روید، سعی به نوشتن مثال‌هایی برای خودتان کنید. بعد هر چه سریع‌تر آن را امتحان کنید، هر دفعه که انجامش می‌دهید مطمئن‌تر و راحت‌تر می‌شوید. هر چیزی که نویسنده در اختیارتان می‌گذارد شاید به نظر ساده باشد، ولی ساده، ضرورتا به مفهوم آسان نیست.
جملات برگزیده کتاب دقیقا چه بگویید:
– بدترین زمان برای فکر کردن درباره چیزی که می‌خواهید بگویید، لحظه‌ای است که در حال گفتن آن هستید.
– بهترین راه برای غلبه بر ذهنیت “من بهتر می دانم” در بسیاری از آدم‌ها، این است که دانشی که نظریه شخص بر پایه آن شکل گرفته شده است را زیر سوال ببرید.
– یکی از بزرگترین دلایلی که ایده های شما برای شنیده شدن به شکست می‌انجامد این است که دیگران به شما می‌گویند که وقت ندارند آن را بررسی کنند.
– با تحمیل وضعیت منفی، آدم‌ها را وادار می‌کنید تا به وضعیت مثبت برسند یا به شما بگویند که چگونه می‌خواهند به وعده خود عمل کنند و یا آن را جبران کنند.
– وقتی در حال حرف زدن با یک غریبه هستید، مکالمه باید به سادگی پیش برود، به این معنی که معمولا مسیر با مقاومت کمتر را دنبال کنید.
در بخشی از کتاب دقیقا چه بگویید می‌خوانیم:
یک چیزهایی باید قبل از اینکه با عقل جور در بیاید، حس درستی داشته باشند. مطمئنم که شما در مکالمه‌ای قرار گرفته‌اید که در آن تعجب کرده‌اید که چرا شخص مخاطب به توصیه شما گوش نکرده و از خود پرسیده‌اید “نمی‌دانم چرا آن کار را انجام نمی‌دهند. انجام دادنش منطقی است” و عقب‌نشینی کرده‌اید. اگر می‌خواهید در بحث، بر اساس توصیه خودتان مبنی بر منطقی به نظر رسیدن، پیروز باشید، به دنبال دلایل اشتباهی هستید. اشخاص تصمیمات‌شان را اول از همه بر اساس حس خوبی که به آن دارند می‌گیرند. اگر حس خوبی به آن دارید، بقیه آن ساده است.
درک این دو تئوری پیچیده، پایه و اساس این کلمات جادویی است، و همه این‌ها با‌هم جمله سر‌فصل را کنار هم به صورت یک سوال قرار داده است. با معرفی یک سناریو با کلمات، “چه حسی خواهید داشت اگر.. ؟”، به شخص مخاطب، اجازه می‌دهید تا سفری زمانی به آن لحظه داشته و احساساتی که در آن نقطه برانگیخته می‌شود را تصور کند. انتخاب آن لحظاتی که هردوی احساسات منفی و مثبت را بر می‌انگیزد، به شما اجازه می‌دهد که حقیقتی که ارزش تغییر دارد را ایجاد کنید. همچنین این قضیه، دیگران را آماده می‌کند تا ایده‌های شما برای اینکه چگونه برای دستیابی آن‌ها به موفقیت یا دوری از فقدان، کمک کنید را قبول کنند. چیزی که بعد از آن ایجاد می‌کنید، یک سناریوی مربوط به آینده بر اساس شرایط است، یعنی چیزی که خودشان می‌توانند به چشم ببینند.