همنوایی شبانه ارکستر چوبها

144 نفر در حال مشاهده محصول هستند

ناموجود

ناموجود

قیمت محصول:​

۲۵,۲۰۰ تومان

ارسال رایگان برای سفارش های بالای 900 هزار تومان

چنان چه جمع صورت حساب شما بالای 900 هزار تومان شود هزینه پست برای شما به صورت رایگان محاسبه خواهد شد.

پرداخت درب منزل

بعد از دریافت سفارش

تضمین قیمت محصولات

کمترین قیمت در سطح اینترنت

امکان مرجوع کردن سفارش

در صورت عدم رضایت

تضمین کیفیت و اصالت

فروش مستقیم از شرکت

ارسال سریع سفارشات

با پست پیشتاز

همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها

در ابتدای کلام، اگر بخواهیم از رمان «همنوایی شبانه ارکستر چوبها» اولین رمان رضا قاسمی صحبت کنیم، شاید ذکر این نکته مهم است که این کتاب برنده جایزه بهترین رمان اول سال 1380 بنیاد گلشیری، رمان تحسین شده سال 1380 جایزه مهرگان ادب، برنده بهترین رمان سال 1380 منتقدین مطبوعات و همچنین بهترین رمان یک دهه اخیر ایران به انتخاب منتقدین مطبوعات شده است. پس تکلیف تا حدی مشخص است. با کتابی روبرو هستیم کاملا جدی و تاثیرگذار.

نکته جالبی که از زبان متن و نحوه بیان قصه به نظر می‌رسد، این است که بخشهایی از داستان که بخش عمده کتاب را هم شامل می‌شود، بیشتر شبیه به ترجمه‌ای از کتاب‌های خارجی است تا کتابی از یک نویسنده ایرانی. علت هم این است که زندگی فعلی شخصیت داستان و فضای اطراف او، فضایی کاملا اروپایی است. قاسمی اما در بخش‌هایی از قصه که به ایران اشاره می‌کند و شخصیتی که مثلا در ایران زندگی می‌کند، نحوه نوشتن را کمی تغییر می‌دهد. قصه کاملا رنگ و بوی ایرانی می‌گیرد و او چنان این کار را هنرمندانه انجام می‌دهد که خللی به متن و پیوستگی آن وارد نشود.

موضوع حائز اهمیت دیگر در مورد نحوه بیان داستان، ریتم آن است. بحث فرشتگان نکیر و منکر و شب اول قبر و همچنین نحوه بیان موضوعات به ایجاد سوال در ذهن مخاطب کمک می‌کند. درواقع او پازلی را می‌چیند، سوال در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند و بعد رفته رفته پاسخ این سوالات را می‌دهد. این موضوع به او کمک می‌کند که داستان را در یک هیجان نسبی ادامه دهد و مخاطب را خسته نکند. ضمن اینکه در مواردی نیز اوجی را به داستان اضافه می‌کند که به جذابیت روایت اضافه می‌کند.

قسمت هایی از کتاب همنوایی شبانه ارکستر چوب ها
همان دهان کلید شده اش و همان درخشش خیسی که مثل گرداب در نی نی چشمانش می چرخید کافی بود تا تمام وجودم را دستخوش زلزله ای دهشتناک کند.
سمیلو گریخت, با بغضی که مثل آتشفشان دهان گشوده بود. می دوید و می گریست و من طوفان زده, بی آن که توان واکنشی داشته باشم, به چشم خویش دیدم که سایه ام در من ماند. و مرا از زیر ناخن پاها بیرون کرد.
در این مدت ایرانی ها را خوب شناخته بود. می دانست هیچ کدام چشم دیدن دیگری را ندارد. هر کس پیش او می آمد برای دیگری فتنه می کرد.

نویسنده

سایز

سال انتشار

انتشارات

جنس جلد

0 دیدگاه
0
0
0
0
0

نقد و بررسی‌ها

حذف فیلترها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “همنوایی شبانه ارکستر چوبها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما باید وارد سیستم شوید تا بتوانید عکس ها را به بررسی خود اضافه کنید.

Suggested products

محصولات پیشنهادی