رمان من پیش از تو

درباره ی کتاب:
نویسنده ی کتاب « خواهران غریب » درباره ی رمان « من پیش از تو » می گوید: « من پیش از تو » خواننده را غافل می کند، سوزناک و تاثرانگیز و امید بخش است. کتابی که تا دیر وقت بیدار می مانید و صفحه به صفحه جلو می روید و نمی توانید زمین بگذارید…
گزیده ای از رمان:
« سلام من دوست و پرستار مردی سی و پنج ساله با آسیب مهره 5 و 6 هستم. قبلا بسیار فعال و موفق بود. حالا هم به سختی می تواند خودش را با شرایط جدید وفق دهد، در حقیقت می دانم که دلش نمی خواهد به زندگی ادامه دهد. من هم در تقلا هستم راهی پیدا کنم که تغییر عقیده بدهد و به زندگی امیدوار شود. کسی هست که بتواند راهنمایی کند و بگوید چه کنم؟ دنبال ایده های تازه ای هستم که بتواند او را سر حال بیاورد یا راهی که بتوانم نگاهش را به زندگی عوض کنم. از هر فکر و ایده ای استقبال می شود. تشکر. »
اسم خودم را هم « زنبور پرکار » گذاشتم. به پشت صندلی تکیه دادم، چند لحظه ناخن شستم را جویدم و بعد دگمه ی « ارسال » را زدم. صبح روز بعد وقتی پشت کامپیوتر نشستم دیدم چهارده نفر جواب داده اند. وارد اتاق گفت و گو شدم. با دیدن فهرست اسامی چند بار پلک زدم. از همه جای دنیا جواب داده بودند، در هر ساعتی از شبانه روز…