رمان ما تمامش می کنیم

درباره ی کتاب:
وقتی لیلی با یک جراح مغز و اعصاب خوش تیپ به نام رایل کینکید وارد رابطه می شود، نانگهان زندگی برایش آن قدر زیبا می شود که باور کردنی نیست اما وقتی دغدغه های مربوط به رابطه ی جدید، ذهن او را به خود مشغول می کند، خاطرات اتلس کاریگن، اولین عشقش و رشته ای که او را به گذشته پیوند می دهد، درگیرش می کند. اتلس در گذشته، با لیلی نقاط مشترک فراوانی داشته و از او محافظت کرده است. به همین علت، وقتی ناگهان پیدایش می شود، هر آنچه لیلی با رایل ساخته مورد تهدید قرار می گیرد… کالین هوور، با این رمان جسورانه و کاملا منحصر به فرد، داستانی را روایت می کند از عشقی فراموش ناشدنی که ناچار باید بیشترین بها را برای آن پرداخت.
گزیده ای از متن:
می گویم: یک هدف دارم؛ موفقیت. می خندد: شک ندارم که موفق می شی اما نیاز به یه تصویرسازی داری. به گفته ی مادرم فکر می کنم. فقط باید مطمئن باشی که یک تصمیم شجاعانه و جسورانه س لیلی. لبخند می زنم و روی صندلی ام صاف تر می نشینم. شجاعانه و جسورانه. می خوام اینجا متفاوت باشه. می خوام ریسک کنم. همان طور که ته خودکار را می جود، چشم هایش را تنگ می کند و می گوید: آخه تو که قراره گل بفروشی. چطوری می تونی با گل ها شجاع و جسور باشی؟ اطرافم را نگاه و سعی می کنم افکارم را تجسم کنم. حتی نمی دانم چه فکری دارم. فقط بی تاب و بی قرارم؛ انگار در آستانه ی یک ایده ی طلایی هستم از او می پرسم: وقتی به گل فکر می کنی چه کلماتی به ذهنت میان؟ شانه هایش را بالا می اندازد. نمی دونم فکر کنم دوست داشتی ان. زنده ن، طوری که منو یاد زندگی می اندازن و شاید یاد رنگ صورتی و بهار. تکرار می کنم؛ دوست داشتنی، زندگی، صورتی، بهار. بعد می گویم: الیسا، تو فوق العاده ای! بلند می شوم و شروع به راه رفتن می کنم…